مطالعات حکمرانی علم و آموزش عالی

نشر مجموعه ای از مطالعات و تجربیات حلقه حکمرانی پژوهش و آموزش عالی

مطالعات حکمرانی علم و آموزش عالی

نشر مجموعه ای از مطالعات و تجربیات حلقه حکمرانی پژوهش و آموزش عالی

باید از حوزه هاى علمیه یک عالِمى به تمام معنا متعهد بیرون بیاید، و مرکز ساخت انسان باشد؛ و دانشگاه هم مرکز ساخت انسان {باشد}.امام خمینی(رحمه الله علیه)
علوم انسانی هوای تنفسی مجموعه‌های نخبه کشور است که هدایت جامعه را بر عهده دارند بنابراین آلوده یا پاک بودن این هوای تنفسی بسیار تعیین کننده است.
علوم انسانی روح دانش است. حقیقتاً همه‌ی دانشها، همه‌ی تحرکات برتر در یک جامعه، مثل یک کالبد است که روح آن، علوم انسانی است.امام خامنه ای(حفظه الله)

در نوشته حاضر با روشن سازی منظور خود از نهاد، برنامه و مورد آموزشی ، دست به نوع شناسی موارد آموزش زده ایم.  دراین نوع شناسی تفکیک بین ستادی و صفی بودن مورد آموزشی و همچنین تفکیک بین آموزش محور یا پژوهش محور بودن آنها مبنای نوع شناسی قرار گرفته است. این نوع شناسی به ما کمک می کند که بتوانیl کارکرد ها و نقش های هریک از نهاد های آموزشی کشور را بهتر درک کنیم و در سیاستگذاری روابط فیما بین آنها موفق تر عمل کنیم. 


چیستی نهاد، برنامه و مورد    

مفهوم نهاد دارای دو بعد مادی(عینی) و معنوی (ذهنی) متصور است که بعد اول به مکان و بستری خاصی اشاره می کند که برای هدفی ساخته شده است مانند مدرسه، بنگاه اقتصادی و غیره و بعد ذهنی به هنجارهاو قواعده پذیرفته شده ی اجتماعی اشاره دارد. (قلی پور، 1384، ص 18)دراین نوشته منظور ما از نهاد، بعد عینی آن است. در فضای آموزشی نهاد ها شامل مواردی چون دانشگاه، مدرسه، حوزه علمیه، مرکز تحقیقات و...می گردد. 

برنامه یک طرح کلی است که در آن افراد، محصولات، قوانین و سیاست ها در آن به صورت در هم تنیده و تاحدودی غیر قابل تفکیک، حضور دارند و برای تحقق هدف عینی ایجاد می شوند (alkin,2011,p:60). لذا مهم ترین عناصر یک برنامه عبارت اند از:      
اشخاص(personal): کسانی کارگردان و عامل اصلی یک برنامه تلقی می گردند. 
محصولات (product):خروجی ها و ره آورد های یک برنامه را محصولات و برون داد آن می گویند. 
خط مشی ها(policy): قوانین و رویه هایی که در یک برنامه مشاهده می شود، را خط مشی می گویند. 

مورد(case) لفظ مطلقی است که به یک موقعیت زمانی ومکانی خاص گفته می شود. لکن در این نوشته، منظور از مورد(case) همان برنامه / نهاد آموزشی است. 


 چیستی نهاد/برنامه آموزشی


لغت آموزش(education) اشاره دارد به فرایند تعلیم و تعلیم در یک نهاد علمی مانند دانشگاه، مدرسه و غیره. در تعریف دیگر آموزش درگیر کردن یک نهاد یا افراد با تعلیم است. (Longman dictionry) دو نکته اساسی در آموزش آن است که اولا آموزش کاملا ناظر به مخاطب انسانی است وثانیا آموزش دارای سه بعد بینشی، گرایشی و رفتاری است. بنابراین برنامه/نهاد آموزشی محلی است که هدف آن انتقال مخاطب از وضع موجود الف به وضع مطلوب ب در یک موضوع یا مهارت خاص در سه بعد بینش، گرایشی و رفتار است. 

                Image result for ‫آموزش دانشگاهی‬‎


انواع نهاد/برنامه آموزشی

  • محمد واثقی بادی

برنامه ریزی درسی یک موضوع بسیار مهم آموزشی در سطوح مختلف است.  دراینجا برنامه ریزی درسی از دو منظر پارادایم غربی و اسلامی مورد بررسی قرار گرفته است. در این متن ابتدا آموزش در پارادایم غربی بیان شده است که شامل چیستی آموزش، الگوی برنامه ریزی درسی، عناصر برنامه درسی می گردد.  و سپس با نگاهی اسلامی به برنامه درسی نگاه شده است. 

آموزش در پارادایم غربی 

آموزش چیست؟

آموزش یک فرایندی است که طی آن مخاطبی انسانی در سه حوزه زیر تغیر رو به جلویی را طی می کند.  مهم ترین حوزه همان رفتار است چون تغییر رفتار نشانه ی بسیار خوبی برای تغییر بینش و گرایش است. البته این به شرطی است که شرایط فاعل بالقصد موجود باشد.

1-    بینش[1]

2-    گرایش

3-    رفتار

Image result for ‫برنامه ریزی درسی‬‎

برنامه ریزی درسی شامل دو بخش اصلی است. 1-الگوی برنامه ریزی درسی 2-عناصر برنامه ریزی درسی

1-   الگوی برنامه ریزی:

نوع نگاه و منطق محوری برنامه ریزی را مشخص می کند. مهم ترین الگو هابرنامه ریزی درسی  شامل سه الگوی زیر است.

§        الگوی موضوع محور: یک موضوع مشخص و با یک روال مشخص شده از قبل به فراگیران ارائه می گردد.

§        الگوی فراگیر محور: دراین الگو آموزش انفرادی تر است و بر نیازها و ویژگی های فراگیران توجه می گردد.

§        الگوی جامعه محور: طبق نیاز های زندگی اجتماعی و با هدف تربیت کسانی که بتوانند مسائل اجتماعی را حل کنند، برنامه ی درسی تنظیم می گردد.

2-   عناصر برنامه درسی:

1.      هدف: چه تغییراتی(با تاکید بر بعد رفتار) قرار است برای فراگیرندگان ایجاد شود؟

2.      بعد محتوایی : حقایق، مفاهیم، اصول، نظریه ها و... که قرار است آموزش داده شود، چیستند؟

3.      راهبردهای یاددهی یادگیری: با چه شیوه و روشی باید محتوا را آموزش داد؟

4.      منابع و مواد: منابع درسی شامل کتاب، فیلم، داستان و...چه ها هستند؟

5.      فعالیت های یادگیری فراگیران: چه فعالیت ها و تکالیفی متوجه فراگیران است؟

6.      زمان: این آموزش در چه مقطع زمانی انجام می گیرد؟

7.        مکان وفضای آموزش: چه امکانات آموزشی لازم داریم که متناسب با محتوا و روش و ویژگی های فراگیران

باشد.

8.      گروه بندی فراگیران: گروه های علمی داخل برنامه به چه نحوی انتخاب و راهبری می شوند؟

9.      ارزشیابی: بعد از اجرای برنامه ملاحظه می کنیم که آیا 8 بعد دیگر بخصوص بعد اهداف و نیاز ها متحقق شد یا خیر؟ چرا؟



[1] - معمولا ما در مسیر طراحی نظام آموزشی در بعد محتوایی و مرحله بینش توقف می کنیم 

 پاردایم اسلامی آموزش؛

برنامه ریزی درسی به معنای برنامه ریزی از بیرون برای آن چیزی که انسان باید یاد بگیرد در پارادایم اسلامی معنا ندارد بلکه انسان ، استاتید او، علوم موجود، نگاه نافعیت بلند مدت علم برنامه درسی را شکل می دهد. مسئولیت برنامه ریزی درسی با خود انسان است ولی این به معنی نادیده گرفتن تجربه ی برنامه ای سایر افراد و مشورت با اساتید و...نیست بلکه آنها معد هستند.

  • محمد واثقی بادی

نظام آموزش فلاند بعد از تغییر نگاه جمعی به تعلیم و تربیت طی چند دهه ی اخیر یک مسیر متفاوتی را طی کرده است. مسیری که باعث شده که فلاند بهشت تعلیم و تربیت جهان خوانده شود و دانش آموزان فلاندی سرآمد دانش آموزان در آزمون های جهانی شود. دانش آموزان این کشور برای مثال در آزمون PISA سرآمد جهان هستند و نمرات آنها در ریاضی، مهارت خواندن و علوم در صدر جداول قرار دارد. اما جالب است که بدانیم نظام آموزشی فنلاند تفاوت عمده ای نسبت به کشورهای بعد از خود در رده بندی جهان از جمله کره جنوبی و چین دارد.
برآنیم در این نوشته مهم ترین نکات نظام آموزش فلاند را از نظر بگذرانیم و از آن نسبت به سیستم آموزشی کشور خودمان درس بگیریم. این نکات در پنج بخش به ترتیب مدرسه، معلم، دانش آموز، محتوای آموزش، روش آموزش تقدیم می گردد. 

نکات نسبت به ساختار مدرسه 

در سیستم آموزشی فلاند مدرسه خانه دوم بچه هاست. این تنها یک شعار نیست بلکه فضای باز و بزرگ دویدن و بازی کردن، آزادی پذیرایی در رستوران(سلف سرویس)، دلسوزی معلمان، گوشه هایی برای صحبت خودمانی از جمله ویژگی های کالبد و ساختار مدارس فلاند است. چیزی که در مدارس ایران به صورت بسیار ناقص دیده می شود و البته نمونه ها نیز دریک سطح نیستند. اما شاخصه ی اصلی این بخش این است که فرد باید احساس خانه دوم را نسبت به مدرسه داشته باشد، هم از حیث آزادی عمل، وهم از حیث صفا و صمیمیت روابط. 

Image result for ‫مدارس فلاند‬‎

نکات نسبت به معلم و معلمی

سیستم آموزشی یک نظام کامل است. اگر مدرسه خانه ی دوم است پس معلم مادر دوم بچه هاست که محبت و تربیت و علم را به آنها می آموزد. در فلاند معلم شغلی با شانیت بالا محسوب می گردد، به طوری که در حد پزشکی و قضاوت اعتبار دارد. درآمد معلمی خوب و بالاست و تنها 10 درصد از متقضاضیان شغل معلمی موفق به معلم شدن می شوند. این درحالی است که هر معلمی براساس خلاقیت در روش تدریس تشویق می شود و برحقوقش اضافه می گردد. این اعتماد و آزادی عمل برای معلم و ارج نهادن به آن باعث شده است که معلمان حسابی با کارشان انس بگیرند و رضایت و انگیزه داشته باشند. در آموزش و پرورش ایران خلاقیت در تدریس جدی گرفته نمی شود و بیشتر محتوی محور است و ضمنا نظام ارزشیابی و رتبه بندی عملا نتوانسته انگیزه و همت معلمان را برانگیزاند. بگذریم از اینکه نسبت به ورودی های سیستم معلمی مثل کشور فلاند دقت و سخت گیری نمی شود و از لحاظ ملاک های دینی و ملاک های علمی گزینش خوبی صورت نمی گیرد. همچنین بگذریم از اینکه حقوق معلمی در کشور ما جزء کمترین حقوق هاست و خصوصی سازی هم نتوانسته این مشکل را به نحو احسن حل کند. 

  • محمد واثقی بادی
واژه جهانی شدن در علوم اجتماعی از اوایل دهه 1990 پدیدار شد و در عصر ما به نحو عجیبی رشد پیدا کرده است. تحول شدید اجتماعی باعث شده است که مفهوم جهانی شدن مانند مفهوم نوگرایی در دهه های قبل به موضوع روز دهه 1990تبدیل گردد.( افضلی ، 1380، ص 22). در میانه ی قرن نوزدهم تعاریف وتعابیر مختلفی از جهانی شدن وجود دارد و حتی عده ای معقتدند که جهانی شدن معنا ندارد و اصولا چنین امری ممکن نیست. لذا با وجود متداول بودن اصطلاح «جهانی شدن» یا «جهان سازی»، هنوز تعریف جامعه و مانعی از آن ارائه نشده است.( شیرودی، تیر 1383، ص 109) جهانی شدن به هرحال یک پدیده ای است با ابعاد مختلف سیاسی، ارتباطی و اقتصادی که دانشمندان علوم اجتماعی غرب به آن بسیار توجه کرده و سعی کرده اند، از آن در راستای آرمان های مدرنیته به کار بگیرند. 
 برای نهاد علم می توان این چهار ارکان را در نظر گرفت و اثرات جهانی شدن را از دریچه ی این چهار مقوله فهمید. این چهار رکن و مقوله عبارت اند از 1-مقوله آموزش 2-مقوله پژوهش 3-مقوله دانشگاه 4- مقوله فرهنگی علمی. بعد از احصاء اثرات جهانی شدن به صورت مختصر راهبردهای مواجهه هوشمندانه با آنها نیز تحت همین ارکان بیان می شود.
                                                       

اثرات جهانی شدن بر آموزش

1-جهانی سازی معیار علم

2-عدم محوریت رشد دانشجو

3-تنظمی برنامه درسی با رویکرد جهانی سازی

4-رواج دوره های کوتاه و سریع آموزشی

5-ظهور پدیده آموزش از راه دور

6-کالایی شدن آموزش

راهبرد های مواجهه با اثرات جهانی شدن آموزش

1-افزایش سرمایه گذاری  براساس نقشه جامع علمی کشور

2-گسترش آموزش تفکر و خلاقیت محور

3-ترویج رویکرد آموزشی مساله محور

4-دوری از خصوصی سازی بدون قاعده

5-آموزش اسلام جهانی و نفی جهانی سازی

6-استفاده از ظرفیتهای جهانی شدن برای تقویت و حفظ آموزش استاد شاگردی 

  • محمد واثقی بادی

یکی از دغدغه هایی که صاحبنظران و عالمان عرصه علمی کشور را به خود مشغول کرده، این است که چند برابر بودن رشد علمی کشور نسبت به متوسط جهانی و رتبه ی و جایگاه 16 در تولید علم تا به چه میزان واقعی است؟ 

کلیپ زیر نمونه ای است که به این دغدغه پرداخته است. 

                                            مشاهده کلیپ

این کلیپ ابتدا توضیح می دهد که بین تولید علم کشورها و توسعه یافتگی آنها رابطه مستقیم وجود دارد. سپس اشاره می کند که نرخ تولید علم ایران نیز بسیار خوب است لکن بخاطر اشکال در مدیریت دانش و اتصال آن با صنعت، اثرگذاری کمتری در پیشرفت کشور دارد. به طوری که مسائل اکثر پژوهش های ما، مسائل کشورهای توسعه یافته است و در قالب مشکلات جامعه ایران طرح ریزی نشده اند. 

سپس در اینکه شاخص  تعداد کمی مقالات آیا دال بر رشد علمی است, تشکیک وارد می کند. و بیان می دارد شاید این شاخص، شاخص خوبی برای سنجش رشد واقعی علمی نیست. به عنوان جایگزین، شاخصی کیفی پیشنهاد می دهد که همانا میزان ارجاع به مقالات است. 

شاخص رشد واقعی علمی چیست؟ 

شاخص اولی همان طور که در کلیپ مشاهده نمودید، یک شاخص کمی و ظاهری است و کاری با کیفیت مقالات ندارد. شاخص دومی که شاخص کیفی تلقی می گردد نیز هرچند کیفیت مقالات را تا حد زیادی تضمین می کند ولی هنوز نمی توان یقین داشت که مقالات مسائل بومی ما را حل می کند. 

بنابراین پیشنهاد این است که بجای اینکه شاخص هایی برای کلیت مقاله بدهیم، ابتدا از مساله و مساله شناسی ، کیفیت و فایده آن پرسش کنیم . بر همین اساس شاخص نافعیت مقالات پیشنهاد داده می شود که کارساز تر از دو شاخص معرفی شده، خواهد بود. در اسلام نسبت به نافعیت علم تاکیدات بسیاری می بینیم به طوری که در تعقیبات نماز عصر می خوانیم «الهم انی اعوذ بک من علم لا ینفع» یعنی خدایا من به تو از علم که سود نبخشد، پناه می آورم.دکتر حسین مطیع در کتاب"علم نافع در قرآن و احادیث" این بحث را به خوبی تحقیق نموده اند. 

  • محمد واثقی بادی

سهم تمدن اسلامی در تاریخ علم موضوعی است که همیشه علاقه مندان و متخصصان تاریخ علم و اسلام شناسی را به خود مشغول داشته است. دکتر سید حسین نصر، اسلام شناس پر آوازه ایرانی، جزو سلسله کتاب های تاریخ علم، علم و تمدن در اسلام را به نگارش درآورد تا بدین نیاز پاسخی گفته باشد.

این کتاب که توسط احمد آرام ترجمه شده است، از نثر روان و شیوا و مضامینی آشنا برای رده های مختلف مخاطبان برخوردار است. 
در فصل اول کتاب به چهره های جهانی علوم انسانی مانندجابرابن حیان، یعقوب کندی تا شیخ بهاء الدین عاملی پرداخته است. در فصل دوم که به نظر مهم ترین و زیباترین فصل کتاب است، شالوده دستگاه تعلیم و نظام تربیتی در تمدن اسلامی را از زمان پیامبر تا همین اواخر توضیح می دهد. در فصل های سوم تا دوازدهم به ترتیب به موضوعاتی چون جهانی شناسی، هیات، جغرافیا، تاریخ طبیعی ، فیزیک، ریاضیات، علوم نجوم، پزشکی ، علوم انسانی، سنت کیمیائی، فلسفه ، کلام و عرفان می پردازد. 
                                                             
درفصل دوم از لحاظ آموزش مهم ترین فصل کتاب است موضوعات زیر و نکات آن واقعا مورد توجه است. 
1-طبقه بندی علوم طرحی برای وحدت علوم بوده است که در تمدن اسلامی شروع این قصه با معلم ثانی حکیم فارابی بوده است. 

2-در باره طبقه بندی علوم دیگران نیز کارهای بسیار خوبی انجام داده اند مانند مفتاح السعاده یا موضوعات علوم طاشکبری زاده یا نفائس الفنون و کشف الظنون حاجی خلیفه 

3-اولین سازمان تعلیمی مسجد بوده است ولی بعد ها مکتب خانه که همان اطراف مسجد ساخته می شده است این کار را برعهده داشته است. 

4-در آموزش تمدن اسلامی شاکله اولیه خیلی مهم بوده است و به این نکته توجه بسیاری می شده است و اغلب نیز شاکله قرآنی را بهترین مبنا برای شروع یادگیری علم می دانستند و طلبه علم از قرآن و مباحث اطراف آن شروع می کرده است. حتی یادگیری الف با و خواندن و نوشتن و...در راستای یادگیری قرآن صورت می گرفت. 

5-به غیر مکتب، درجات بالاتر تعلیم توسط محلی به نام مجلس صورت می گرفت که در راس آن حکیمی کامل به تدریس می پرداخت. این حالت تا قرن چهارم ادامه داشت. بعد از آن سازمان های عالی تعلیمی در مصر و در ایران توسط خواجه نظام الملک با تاسیس نظامیه رونق گرفتند.  

6-محتوای آموزش براساس یک تئوری آموزش بوده است، و سیری نسبتا از علوم نیمه مجرد شروع شده(مانند عدد و حساب) به علوم مادی (علوم طبیعی و تجربی)و سپس به علوم مجرد عالی (فلسفه اولی و منطق) می رسد. مسلما فهم و تکمیل این سیر بسیار مغتنم و ارزشمند خواهد بود. 

  • محمد واثقی بادی

ششمین جلسه هیات امنای جامعه امام صادق(ع) با حضور آیت الله آملی لاریجانی رئیس هیات امنا و سایر اعضا برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از دانشگاه امام صادق(ع)، در این جلسه اساسنامه جدید جامعه امام صادق(ع) به تصویب نهایی  رسید.

همچنین اعضای جدید هیات مدیره جامعه امام صادق(ع) نیز انتخاب شدند.

دانشگاه امام صادق (ع) از سوی رهبرمعظم انقلاب، پدیده ی ممتاز نامگذاری شده است که می تواند کانون تحول و ارتقاء معارف اسلامی و علوم انسانی باشد. انتظار این است که این مرکز به عنوان یک دانشگاه الگو سرعت بیشتری در کارهای روزمره خود بدهد و به قولی مدیریت جهادی را برای رسیدن به قله های بزرگ ترسیم شده بر خود دانشگاه حاکم کند. طبیعتا این فضا ابتدا باید از هیات امنا شروع شده و به دیگر قسمت های دانشگاه سرریز شود. 



  • محمد واثقی بادی

انواع روش های رتبه بندی دانشگاه عبارت اند از؛ تایمز ، شانگهای و وبومتریک. این سه روش رتبه بندی، معروف ترین شکل رتبه بندی دانشگاه ها در جهان اند.
1-تامیز؛ 5 معیار و 12 شاخص که عوامل اصلی آن شامل فضای یادگیری(30درصد)استناد ها(22درصد) پژوهش از نظر حجم و درآمد(30درصد) درآمد صنعتی و نوآوری(2.5درصد)،اعضای هیات علمی و دانشجویانخارجی(5درصد)


یکی دیگر از روش های معروف رتبه بندی دانشگاه ها روش رتبه بندی علمی دانشگاه های جهانی شانگهای است. که 4 معیار و 6 شاخص دارد که عوامل اصلی آن؛کیفیت آموزش(10درصد)کیفیت هیات علمی(40)نتایج تحقیقات (40)اندازه سازمان (10)


روش سوم رتبه بندی دانشگاه به وبومتریک معروف است که انجام دهنده آن موسس آن انجمن ملی تحقیقات اسپانیا است. دراین روش 4 معیار و 7 شاخص معرفی می شوند که عوامل اصلی آن عبارت اند از؛اندازه(20)فایل های غنی(15)دید(50)پژوهش(15)

(جعفری و دیگران،1390، ص 50)

 رتبه بندی تایمز به طور مشخص براساس شاخص های زیر صورت می گیرد: 

دانشگاه ایران در این رتبه بندی وضعیت نسبتا بهتری بخود گرفته است است که در جداول زیر مشاهده می کنید؛ 

رتبه بندی تایمز درباره دانشگاه های ایران

رتبه بندی تایمز و ایران

                                                                                                                                    منبع

  • محمد واثقی بادی

محمد فرهادی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری در گفت‌وگو با خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری فارس  

                                     

 جهت‌گیری‌هایی برای حرکت دانشگاه‌ها به سمت مأموریت‌گرایی انجام شده، به‌طوری‌که تدوین طرح آمایش آموزش عالی در همین راستا صورت گرفت.وی افزود: با توجه به طرح آمایش آموزش عالی، دانشگاه‌ها رشته‌های خود را براساس نیاز منطقه و استان راه‌اندازی می‌کنند و بازبینی رشته‌ها نیز در تمام مقاطع تحصیلی دانشگاه‌ها در دستور کار قرار گرفته است.

تامل؛

طراحی رشته های آکادمیک در کشور ما تبدیل به برنامه ریزی محتوا و مواد درسی شده است. به عبارتی فهم ما از تحول در علوم انسانی خلاصه شده است در تغییر محتوای درسی بدون تغییر در نظام آموزشمان درسطح دانشگاه ها. آشفتگی ما در آموزش عالی به همین جا ختم نمی شود بلکه آزادی عمل بی قاعده و ذیل یک چتر واحد نبودن دانشگاه ها منافع ملی ما را به حداقل رسانده است. در این میان دانشگاه آزاد موصوف خود را به عنوان آزاد بودن، به خوبی به نمایش گذاشته است و می گذارد.(چون وزارت علوم و وزیر محترم سعی بر حفظ مشی اعتدال و سازش دارند نه جدیت در اجرای قانون). اشکال بعدی این است که جدایی دانشگاه از حوزه و تعلیمات الهی نهاد علم دانشگاهی را به شدت متضررکرده و سکولار بار آورده است. 

اما طرحی که آقای فرهادی برای بازبینی رشته ها دارد آیا خوب است و باید دنبال شود؟ 

قطعا همین طور است باروری علم  قسمت های مختلفی دارد که یکی از مهم ترین آن محتوای آموزشی است. اما نکته ی مهم این است که این بازبینی ها با رویکرد تحول عمیق در آن رشته ها باشد. ماموریت های دانشگاه ماموریت های بزرگ و تحول خواهانه باشد. بنابراین اصل این اقدام قابل تحسین است به شرطی که اصل طرح آمایش آموزش عالی با جهت گیری تمدنی و افق بلندی تدوین گردد. 

چون ما لایق بهترین ها هستیم.

  • محمد واثقی بادی

مصاحبه اخیر حجت الاسلام دکتر پارسانیا به مناسبت روز وحدت و حوزه ودانشگاه ، مرا بر آن داشت که درمورد وحدت حوزه و دانشگاه اندکی قلم بزنم. روز وحدت حوزه و دانشگاه روز شهادت مرد بزرگ انقلاب شهید مفتح است که از منادیان و عاملان این شعار مقدس بودند.

                حجت الاسلام پارسانیا

حجت الاسلام حمید پارسانیا در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به وحدت حوزه دانشگاه گفت: شکل های مختلفی می توان برای  وحدت حوزه و دانشگاه تصور کرد، اما آن شکلی که شکل مطلوب است، در واقع یک نظام آگاهی معرفتی و علمی متلائم و متعامل است.

دکتر عماد افروغ در مقاله ای تحت عنوان پنج رویکرد به وحدت حوزه ودانشگاه اشاره می کنند و در جمع بندی به رویکرد های ذیل اشاره می کند

1-وحدت سیاسی و عاطفی 

نویسنده اشاره می کند که این رویکرد به رویکرد امام معروف است و ولی اشاره می کند که امام در اوایل نهضت و انقلاب این رویکرد را داشتند و فهم امام با لایه های عمیقتری نیز ممکن است

2-وحدت معرفتی :

به این معنا که حوزه و دانشگاه از روش شناسی واحد برای تولید علم استفاده کنند که نویسنده به شدت این رویکرد را سطحی و نقد می کند

3-وحدت ایدئولوژیک

به نحوی به هدف و کاربرد یکسان علم برای رسیدن به حقیقت و حل مسائل اجتماعی جامعه اسلامی اشاره می کند

4-وحدت ساختاری

وحدت سازمانی و اداری به منظور هماهنگی در انجام اموری که بین این دو نهاد مشترک است یا اثرگذاری آنها مشترک است.

5-وحدت مبتنی بر تقسیم کار

در این رویکرد یک قسمت از تولید علم را معمولا بخش فرهنگی و ارزشی و کلیات است را به حوزه های علمیه و قسمت عملیاتی، علمی، جزئی تر را به دانشگاه محول می کنند. نظر مختار آقای دکتر افروغ نیز همین رویکرد است

به نظر شما رویکردی که آقای پارسانیا در این مصاحبه بیان فرموده اند به کدام رویکرد بالا شبیه است؟

شاید قضاوت سخت یا غیر ممکن باشد. ایشان هماهنگی بسیار ذاتی و وجودی می بینند.به نظر می رسد که ایشان یک افق بسیار بالاتری از وحدت حوزه دانشگاه را بر روی دهه پنجم انقلاب در نظر دارند و بحث ایشان از می توان هماهنگی وجودی این دو نهاد از طریق هماهنگی دستگاه فکری دانست. البته چنین نگاهی ابهام و غیر قابل لمس و مدیریت بودن این نوع وحدت را هم تا حدی به همراه خود خواهد داشت و این شاید مهم ترین چالش ما در مساله وحدت حوزه و دانشگاه است

به نظر حقیر هرچند تفکر حول وحدت حوزه و دانشگاه خوب و راهگشاست ولی تا زمانی که بستر و نهاد های لازم و متناسب و کارآمد(چون بعضی ازبسترهای فعلی واقعا کارآمدی نداشته و ندارند) برای ارتباط وحدت آمیز این دونهاد فراهم نشده باشد، این حرف های خوب و عمیق خواهان و تقاضایی ندارد. شاید اگر بستر وحدت ایجاد شود ، رویکرد وحدتی، فراتر از  رویکرد های حاضر به روی ما گشوده شود. شایدی که خیلی دور از واقعیت نیست.


  • محمد واثقی بادی